بر امواج

کتاب صوتی

کتاب صوتی بر امواج

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از

نام اصلی:

ناشر: نشر ققنوس

سال چاپ: 1395

شابک:

دسته بندی: رمان

خلاصه:

هر انسانی گذشته‌ای دارد که هرگز رهایش نمی‌کند، آینده‌ای دارد که می‌خواهد بی‌توجه به گذشته آن را بسازد، و حالی که به تلاش می‌گذرد، به دست و پا زدن برای پاک کردن ماجراهایی که از سر گذرانده، به درگیری ذهنی برای آینده‌ای نامعلوم... قهرمان «برامواج» زنی است که خلاف معمول عمل می‌کند، گذشته‌اش را پس می‌زند و سال‌ها از آن سراغی نمی‌گیرد که آینده‌اش را با عشق و امید بنا کند، عشقی با فرجام جدایی. زمانی طولانی در این بی‌خبری زندگی می‌کند تا ناگهان به او خبر می‌رسد که پدرش ناپدید شده. زن تصمیم می‌گیرد به ساحل دریاچه کودکی‌هایش بازگردد...

بشنوید:

هنرمندان:
صدابردار مرداس
تهیه کننده راضیه هاشمی

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی بخش D بخش D

فریدا مک فادن

کتاب صوتی دجله به حال تو ناله کند دجله به حال تو ناله کند

امیلی ین ملفتو

کتاب صوتی تدفین مادربزرگ تدفین مادربزرگ

گابریل گارسیا مارکز

کتاب صوتی گرگ بیابان گرگ بیابان

هرمان هسه

کتاب صوتی دزیره دزیره

آن ماری سلینکو

کتاب صوتی دختری از پرو دختری از پرو

ماریو بارگاس یوسا

تازه‌های ماه‌آوا

بی‌قرارینویسنده: زولفو لیوانلیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ آن‌گاه که عشق و درد به هم می‌آمیزند؛ آن‌گاه که لحظه‌ای عشق در رگانت می‌جوشد و گاه درد جانت را در می‌نوردد .... ابراهیم که در هیاهوی استانبول، این شهر زنده و پر اتفاق، زندگی معمولی و یکنواختی دارد، با شنیدن خبر مرگ حسین، دوست دوران کودکی‌اش، به زادگاهش برمی‌گردد.در آن شهر قدیمی، به دنبال سرنوشت حسین که با عشق و زخم آغاز شده و به مرگ در امریکا انجامیده، روانه می‌شود و به نام ملک‌ناز می‌رسد؛ دختر ایزدی و سرآغاز پیوند و جدایی ... ”

چراغ‌هایی که روشن نشدندنویسنده: شروود اندرسونRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ داستان در اوایل قرن بیستم در یکی از شهرهای کوچک آمریکا می‌گذرد.مری هجده ساله است که با پدرش زندگی می‌کند . پدر پزشک معتبری است. مری اخیرا خبردار شده است که پدرش نارسایی قلبی وخیمی دارد.مادرش هم سال هاست که آنها را ترک کرده‌است.عصر یک روز یکشنبه مری از خانه بیرون می‌زند.از خیابان های شهربی اعتنا به پسران جوانی که درخواست دوستی با او را دارند می‌گذرد و در مزارع حومه ی شهر به تماشای غروب خورشید می‌نشیند.شب هنگام وقتی به خانه بازمی‌گردد با خبر مرگ پدر خود روبرو می‌شود و درمی یابد که باید از این پس خود را برای زندگی تازه‌ای آماده کند که چندان راحت نیست. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools