خودتان را دوباره بسازید

کتاب صوتی

کتاب صوتی خودتان را دوباره بسازید

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از

چگونه به کسی تبدیل شوید که همیشه می‌خواستید باشید

نام اصلی: Reinventing yourself

ناشر: نشر ققنوس

سال چاپ: 1396

شابک:

978-622-7064-63-6

خلاصه:

استیو چندلر در این کتاب به خوانندگان تأکید می‌کند که باید مالک زندگی خود باشید نه قربانی شرایط.

بسیاری از ما در پیله‌ای از شخصیت زندگی می‌کنیم و گمان می‌کنیم نمی‌توانیم از آن خارج شویم. ما داستان‌هایی درباره شخصیتمان به خودمان می‌گوییم ولی در اعماق وجودمان می‌دانیم که ورای این شخصیت هستیم. با این حال بیشتر ما همه زندگی‌مان را درون شخصیت‌هایمان حبس می‌کنیم و هیچ‌وقت نمی‌دانیم که می‌توانیم این پیله را ترک کنیم. ما قربانی محدودیت‌هایی هستیم که خودمان ایجادشان کرده‌ایم. هر روز صبح به دنیایی تیره و تاریک چشم باز می‌کنیم. مشکلات بسیار زیادی دور ما حلقه زده‌اند؛ تقریباً هیچ پرتوی نوری وجود ندارد. فشار آوردن به دیواره درونی پیله بیهوده به نظر می‌رسد. چرا به خودم زحمت بدهم؟ من همینی‌ام که هستم.

افرادی که یاد می‌گیرند خودشان را دوباره بسازند دیگر قربانی نیستند.

بشنوید:

هنرمندان:
صدابرداری و میکس سروش اعتصامی
انتخاب موسیقی سروش اعتصامی
تهیه کننده راضیه هاشمی

تاریخ تولید اثر: مهرماه 98

مدت زمان اثر: 7 ساعت و 57 دقیقه

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

تازه‌های ماه‌آوا

همسایه هانویسنده: هانس کریستیان اندرسنRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ چه زیباست زنده بودن و شکوفه دادن. چه دلپذیر است که در همسایگی ات چهره های مهربان را ببینی و دوستان به سراغت بیایند. اگر چنین باشد هر روز مثل روز عید است. ”

قاب‌های خالینویسنده: فهیم عطارRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ داستانی عاشقانه با روایتی متفاوت است. «فهیم عطار» در این کتاب سوژه‌های متفاوتی برای نوشتن پیدا کرده است. این داستان درون‌مایه‌های روان‌شناسی و ماجراجویی هم دارد. با وجود کتاب‌هایی مثل قاب‌های خالی، هنوز هم می‌توان به خواندن یک کتاب خوش‌خوان و پرکشش ایرانی امیدوار بود. شب عروسیمان بود. مهمان‌ها همه رفته بودند. کراواتم را شل کردم و روی صندلی ولو شدم. پونه کنارم نشست و کفش‌هایش را درآورد. «پشت پاهام رو زدن. حالم از کفش پاشنه‌بلند به هم می‌خوره.» نگاهش کردم و گفتم: «بالاخره رسما مالِ من شدی.» ابرو بالا انداخت و گفت: «من مال هیشکی نیستم. من مال خودمم.» ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools