نگاهی اجمالی به کتاب“ خانمهای عزیز، در هرکجای این جهان که هستید، اگر قلبتان شکسته و احساس ناراحتی و ترس میکنید، خوش آمدید. ما یک صندلی خالی برایتان نگه داشتهایم. شما دقیقاً مثل خودِ ما هستید. ما شما را همانطور که هستید دوست داریم. هنوز هم میتوانید اراده کنید که تغییر کنید و بهتر شوید. موضوعی هست که از آن کاملاً مطمئنم: وقتی زنی مصمم باشد زندگیاش را تغییر دهد، وقتی به خودش توجه کند و به چیزی فکر کند که بعد از تغییر به آن تبدیل میشود، آنگاه دیگر نمیتوان او را متوقف کرد. و دیگر اینکه، خواننده عزیز، این زن شما هستید. من به شما افتخار میکنم… هم بهاینخاطر که مصمم هستید خودتان را بهتر بشناسید و هم بهخاطر اینکه اگر شروع کنید به شناختِ بیشترِ خودتان، آنگاه از این راهکارهای جدید بهره بیشتری میبرید. این راهکارها موجب میشوند حس بهتری به خودتان داشته باشید و درنتیجه انسانی خواهید بود که تغییر کرده است. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ جان براون مردی میانسال است که نیمه شبی با دو ساک پر از پول به یک بیمارستان خصوصی میرود و میخواهد که در ازای پرداخت هزینه به او یک اتاق اختصاصی بدهند و مورد پذیرایی قرار بگیرد.او که هیچ بیماری ندارد شک و تردید دکتر و سرپرستار را برمیانگیزاند. دکتر در طول مدتی که براون در بیمارستان ساکن شده با کمک پلیس سعی در افشای هویت واقعی او دارد. ”