سقلمهنویسنده: ریچارد تیلر نگاهی اجمالی به کتاب“ با گسترش علم، فناوری و امکانات زندگی، انتخابهای مردم در هر زمینهای روز به روز بیشتر شده است. گسترهای که در بعضی موارد بهجای راحتی و آسایش، به دغدغهی فکری برای انتخاب تبدیل میشود. این دغدغه سیاستمداران را در تصمیمات کلان اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و ادارهی جامعه درگیر کرده است. همچنین باعث سردرگمی مردم در انتخابها و تصمیمگیریهای روزمرهشان شده است. تیلر و سانستین در کتاب سقلمه با شرح نظریهی اقتصادِ رفتاری، تصمیمگیری درست را برای دولتمردان و مردم عادی قابل دسترس کردهاند.
تیلر و سانستین معتقدند مردم به شکل فکر شده و براساس منفعت شخصی، تصمیمگیری نمیکنند. بلکه به دلیل نداشتن آگاهی لازم و ناتوانی در کنترل رفتارهای شخصی، دست به انتخابهای اشتباه میزنند. انتخابهایی که در مقیاس بزرگ به اقتصاد جامعه آسیب میزند. آنها در کتاب سقلمه با استفاده از علم روانشناسی، آمارهای جامعهشناسی و علوم اجتماعی سعی میکنند تا اقتصاد رفتاری و علم انتخاب درست را میان مردم جا بیاندازند.
نظریههای مطرح شده در کتاب، به کاخ سفید راه یافت و سیاستمداران آمریکایی را به تغییر برنامههای اقتصادی واداشت. تغییری که صندوق بازنشستگی مردم را متحول کرد و باعث شد اموال مردم آمریکا در دوران بازنشستگی چند برابر شود. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ دخترکی که ابری به بزرگی برج ایفل را بلعیده بود سوّمین رمانی است که از رومن پوئرتولاس در ایران منتشر میشود. پوئرتولاس اینبار داستان مادری را شرح میدهد که برای رسیدن به دخترکش ناممکن را ممکن میکند. مادر که قول داده در روز مشخصی از فرانسه به سوی آفریقا و بیمارستانی پرواز کند که دخترک بیمارش در آن بستری است، ناگهان با مشکلی روبهرو میشود که هیچ چارهای برایش پیدا نمیکند. آتشفشانی قدیمی فوران کرده و دودهای ناشی از آن همه پروازهای فرودگاههای پاریس را لغو کرده است. استفاده از دیگر وسایل حمل و نقل نیز امکانپذیر نیست. مادر باید چه کند که سرِ وقت به دیدار دخترکش برسد و بدقول نشود؟ کاش میشد پرواز کند. فکر دیوانهواری است؟ برای دنیای پریوار و پُر قصه رومن پوئرتلاس اما اینگونه نیست! مادر با راهبی آشنا میشود که حرفهای عجیب و غریبی میزند و مدعی است کارهای ناممکنی میتواند انجام دهد. آیا او میتواند برای مسافر درمانده ما راهی بیابد؟
پوئرتولاس در این رمان که در وصف عشق مادرانه، قصه فداکاری همه مادران دنیا را به تصویر میکشد، مادرانی که حتی حاضرند از جان خود بگذرند تا آرزوهای کودکانشان را برآورده کنند. این رمان ادای دِینی است به مادرانی که خود و رؤیاهایشان را فراموش کردند تا لبخند بر لبهای کودکانشان بنشانند. ”