مامور شش

کتاب صوتی

کتاب صوتی مامور شش

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از

نام اصلی:

ناشر: نشر مروارید

سال چاپ: 1395

شابک:

دسته بندی: رمان

خلاصه:

«مأمور 6» قسمت نهایی از سه گانه‌ی تام راب اسمیت درباره‌ی تاریخ شوروی کمونیستی است. او با اولین رمان از این بخش، «کودک 44»، به وضعیت شوروی در دوران استالین و پس از جنگ جهانی دوم پرداخت. پس از آن در دومین قسمت از این سه‌گانه، «گزارش محرمانه»، داستان خود را در وضعیت سیاسی شوروی پس از استالین و در دوران رهبری نیکیتا خروشچف و به دنبال آن انقلاب مردم مجارستان علیه حکومت کمونیستی در سال 1956 تعریف کرد. حالا با قسمت نهایی سه‌گانه‌اش، «مأمور 6»، خواننده‌ی خود را به دوران جنگ سرد، کشمکش‌های بین شوروی و ایالات متحده در این دوران، و اوضاع سیاسی و اجتماعی کشور افغانستان تحت سیطره‌ی شوروی می‌برد. غافل‌گیری آخرین چیزی است که خوانندگان از آخرین بخش سه‌گانه تام راب اسمیت انتظار دارند.

بشنوید:

هنرمندان:

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی بخش D بخش D

فریدا مک فادن

کتاب صوتی دجله به حال تو ناله کند دجله به حال تو ناله کند

امیلی ین ملفتو

کتاب صوتی تدفین مادربزرگ تدفین مادربزرگ

گابریل گارسیا مارکز

کتاب صوتی گرگ بیابان گرگ بیابان

هرمان هسه

کتاب صوتی دزیره دزیره

آن ماری سلینکو

کتاب صوتی دختری از پرو دختری از پرو

ماریو بارگاس یوسا

تازه‌های ماه‌آوا

فکرهای خصوصینویسنده: یاسمن خلیلی‌فردRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ یاسمن خلیلی‌فرد در مجموعه داستان‌های فکرهای خصوصی سعی کرده تا به روابط و دغدغه آدم‌های امروزی بپردازد. او مشکلات جامعه مدرن را جان‌مایه‌ی داستان‌های این کتاب قرار داده است و در بیشتر داستان‌های این مجموعه می‌بینیم که طبقه‌ی متوسط جامعه چطور با گرفتاری‌ها و دغدغه‌هایی از جنس اجتماع امروز خود ما دست و پنجه نرم می‌کنند. خلیلی فرد در داستان‌های قبلی هم رویکرد اجتماعی خود را نشان داده است. او به زبانی ساده و صمیمی توانسته در این مجموعه هم مخاطب را با مردم جامعه‌ آشناتر کند. به نوعی می‌توان گفت که این کتاب پلی است بین خواننده و جامعه. داستان‌های این مجموعه قهرمان‌پرور نیستند آن‌ها شخصیت‌هایی هستند از بین خود ما و مردمی که هر روز با آن‌ها مواجه هستیم. قصه‌هایشان ملموس و باورپذیر است و فاصله آن‌ها با ما بسیار کم است. فضاسازی و خلق شخصیت‌های این کتاب به عشق، نفرت، حسرت و ناکامی‌هایی گره خورده‌اند که مخاطب گاهی در معرض قضاوت و گاهی با همدردی در انتظار سرنوشت آن‌هاست. یکی دیگر از نکاتی که خواننده را برای انتخاب این کتاب مجاب می‌کند تقابل شخصیت‌های این داستان‌ها با اصول و سنت‌هاست که در نوع خود با مهارت و ریزبینی نوشته شده است. ”

حماسه ویچر- جلد دوم- شمشیر سرنوشتنویسنده: آنجی سپکوفسکیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ مجموعه داستانی در دنیای گرالت ویچر که برخی از دوست‌داشتنی‌ترین شخصیت‌های این دنیا را معرفی می‌کند. یک کتاب غیرقابل از دست دادن برای طرفداران بازی‌ها و رمان‌ها. گرالت یک ویچر است؛ مردی که قدرت‌های جادویی‌اش با تمرین‌های طولانی و اکسیرهای مرموز تقویت شده و او را به جنگجویی قهار و قاتلی بی‌رحم تبدیل کرده است؛ اما او یک آدمکش معمولی نیست؛ کارش کشتن هیولاهای متنوع و اهریمن‌های خبیثی است که ویرانی به بار می‌آورند و به بی‌گناهان حمله می‌کنند. او در سرزمین‌ها پرسه می‌زند و به دنبال مأموریت می‌گردد؛ اما به تدریج متوجه می‌شود که بااین‌که برخی از شکارهایش کاملاً بدذات و شریر هستند، بعضی دیگر قربانی گناه، پلیدی یا سادگی شده‌اند. - بخشی از کتاب: آبله‌رو گفت: «حداقل سکه‌هامون سرجاشون موندن، کسی نیست که برای کشتن باسیلیسک بهش پول بدیم. بهتره دیگه برید خونه؛ اما در مورد وسایل و اسب اون افسونگر... خوب نیست که هدر بشن.» قصاب گفت: «آره، مادیان خوبیه و خورجین‌هاش پُرن. بیاین یه نگاهی بندازیم.» - چه‌کار دارید می‌کنید؟ مرد آبله‌رو با لحن تهدیدآمیزی گفت: «خفه شو، کدخدا. مزاحم نشو، وگرنه یه مشت می‌آد تو صورتت.» قصاب تکرار کرد: «مادیان خوبیه.» - از اسب دور شو، عزیز من. قصاب به‌آرامی سمت غریبه‌ای که ناگهان از پشت یک دیوار فروریخته سر درآورده بود برگشت، درست پشت جمعیتی که جلوی ورودی تونل ایستاده بودند. غریبه موهای قهوه‌ای مجعد و پرپشتی داشت، زیر کت کتان گشادش نیم‌تنه‌ای به رنگ قهوه‌ای تیره پوشیده بود، همراه با چکمه‌های بلند مخصوص سواری. مسلح نبود. او با لبخندی تهدیدآمیز تکرار کرد: «از اسب دور شو. اینجا چی داریم؟ یه اسب و خورجینش که متعلق به کس دیگه‌ای هستن؛ اما شما با طمع بهش چشم دوختین و می‌خواین بهش دستبرد بزنید. این کارِ شرافتمندانه‌ایه؟» آبله‌رو آرام دستش را داخل پالتوی خود فروبرد و به قصاب نگاهی انداخت. قصاب رو به جمعیت دست تکان داد، با اشاره‌ی او، دو جوان قوی‌هیکل با موهای کوتاه خارج شدند. هر دو چماق‌های سنگینی به دست داشتند، مثل آن‌هایی که برای بی‌هوش کردن حیوانات در کشتارگاه استفاده می‌شوند. مرد آبله‌رو درحالی‌که دستش را داخل پالتو نگه‌داشته بود، گفت: «تو کی هستی که به ما بگی چی شرافتمندانه‌ست و چی نیست؟» ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools