کسی ما را به شام دعوت نمی‌کند

کتاب صوتی

کتاب صوتی کسی ما را به شام دعوت نمی‌کند

کتاب صوتی کسی ما را به شام دعوت نمی‌کند

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از
نویسنده احمد آرام

نام اصلی:

ناشر: نشر افق

سال چاپ: 1388

شابک:

خلاصه:

شاید برای دیگران اهمیتی نداشته که او چندساله است و چرا در رستورانی نیمه‌تاریک که محل آدم‌های مجرد است این‌گونه تنها و ستم کشیده نشسته است؛ اما برای من بسیار مهم و پراهمیت است که او سی و پنج سال دارد و دو بچه به دنیا آورده که هر دو با یک بیماری مرموز مرده‌اند و هر پزشکی به او توصیه کرده است که دیگر بچه‌دار نشود، می‌دانید که، او همسر من است…
احمد آرام در مجموعه داستان کسی ما را به شام دعوت نمی کند با ابداع مشبک هایی تاریک-روشن و مجموعه ای تداخل ها و نشانه ها، مخاطب را به سوی طنزی گزنده پیش می برد. او از طریق وهمی ناشناخته، همسو با شکلی از دگردیسی، فضایی گروتسک را رقم می زند.

بشنوید:

هنرمندان:
صدابرداری و میکس آرش رستمی
ادیتور آرش رستمی
کارگردان رضا عمرانی
تهیه کننده راضیه هاشمی

مدت زمان اثر: 4 ساعت و 5 دقیقه

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی پزشک دهکده پزشک دهکده

فرانتس کافکا

کتاب صوتی مسخ مسخ

فرانتس کافکا

کتاب صوتی بیابان تاتارها بیابان تاتارها

دینو بوتزاتی

کتاب صوتی وضع بشر وضع بشر

هانا آرنت

کتاب صوتی گریز پا گریز پا

آلیس مونرو

کتاب صوتی شب های روشن شب های روشن

فئودور داستایفسکی

تازه‌های ماه‌آوا

بندبازنویسنده: ساسان حبیب‌وندRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ بندباز، سفری جذاب و بی‌سابقه به دنیای خویش است. "بندباز" سفری است در پی شادمانی و آزادی درونی، حادثه‌ای که نگاهی نو و متفاوت را در مخاطب متولد می‌کند. پیتر که از آزار و تمسخر هانس و دنیل به تنگ آمده، در راه مدرسه با آنها گلاویز می‌شود و از آن دو کتک می‌خورد. اما آنچه حقیقتا او را رنج می‌دهد، درد جسمانی نیست؛ سایه‌ی غول‌آسای «آدم‌بزرگ‌»هایی است که اینجا هم مثل همه‌جا بالای سرش ایستاده‌اند و سیل قضاوت‌های رنگارنگ‌شان را بر سرش هوار می‌کنند...‌ دست مهربان تام، دبیر علوم بر روی شانه‌اش، پیتر را از فکر بیرون می‌آورد... تام، از زندگی، آدم‌ها، دنیا و همه‌چیز، حرف‌های تازه و عجیبی به پیتر می‌زند. حرف‌هایی که تابه‌حال هیچ‌کس به او نگفته و در هیج مدرسه‌ای هم یاد نمی‌دهند و به‌قول تام، اصلا نمی‌خواهند که تو بدانی... در مسیر داستان اتفاقات گوناگونی رخ می‌دهد که هر یک، صحنه‌ی تازه‌ای را از زندگی و روابط آدم‌ها پیش چشم پیتر می‌گذارند.... "بندباز” سعی دارد تولد رنج‌ها و تضادهای آدمی را از کودکی ریشه‌یابی کند و به او نشان دهد که اطرافیان، چگونه با تحمیل باورهای کور و ظالمانه، نهال پررنجی را در روان او کاشتند و او را به مسیری غریب و پردلهره انداختند و با این کار، وجود شاد و آزادش را بازیچه‌ی خشم و افسردگی کردند. رمان «بندباز»، دانش «خودشناسی» را از حالت شعارهای دور از ذهن درآورده و آن را به‌شکل یک بینش روشن فکری و عملی معرفی می‌کند. از جذابیت‌های کم‌سابقه‌‌ی «بندباز» آن است که پیام نغز مولوی را به زبانی ساده و در قالب داستانی امروزی برای خواننده‌ بازگو می‌کند. در این کتاب از علم، فلسفه و عرفان شرق و غرب در بیان واقعیت‌ها استفاده شده است. به‌خصوص نگاه عمیق و عارفانه‌ی مولانا به‌همراه داستان‌های جذاب مثنوی، رنگ و بویی لطیف و دلپذیر به داستان بخشیده‌اند. «بندباز»، راه خلاصی از چنگال رنج و خودباختگی را در بیدار شدن بر ایده‌آل‌های تحمیلی و انتظارات ظالمانه می‌داند، و خواننده را تا پای گذاشتن به جاده‌ی این بیداری، همراهی می‌کند. ”

راز پرونده مختومهنویسنده: آگاتا کریستیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ در این رمان صوتی، پوارو را می‌بینیم که چون خونسردانه و با خشن‌ترین و بی‌رحم‌ترین تبهکاران و جنایتکاران دست‌وپنجه نرم کرده بود، به خودش مغرور و مطمئن می‌شود. او در مقایسه با بسیاری از مردان تنومند، قوی و ورزیده‌دل، جرئت بیش‌تری دارد و در این مورد به‌خصوص، خودش را از خیلی‌ها برتر می‌داند، ولی حتی در زندگی آدم‌های شجاع و بی‌باکی مثل هرکول پوارو نیز لحظاتی وجود دارد که عجز و ناتوانی، سرتاپای وجود آن‌ها را فرا می‌گیرد. پوارو، در این رمان، در مطب آقای دکتر مورلی، یکی از سرشناس‌ترین دندانپزشکان لندن که جثه و هیکلش شاید نصف هرکول پوارو هم نمی‌شد، حس می‌کرد پاهایش آن‌قدر ضعیف شده که به‌سختی می‌تواند هیکلش را تحمل کند. او نگاهی به صندلی دندانپزشکی انداخت و بدنش به لرزه درآمد؛ گویی به صندلی اعدام خیره شده باشد. پوارو مانند مرده‌ای متحرک به طرف آن صندلی روان شد. هرکول پوارو، قهرمان شکست‌ناپذیر مبارزه با تبهکاران، از صندلی بی‌جان و بی‌تحرک دندانپزشکی می‌ترسید؛ خیلی هم می‌ترسید. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools