نگاهی اجمالی به کتاب“ آنگاه که عشق و درد به هم میآمیزند؛ آنگاه که لحظهای عشق در رگانت میجوشد و گاه درد جانت را در مینوردد ....
ابراهیم که در هیاهوی استانبول، این شهر زنده و پر اتفاق، زندگی معمولی و یکنواختی دارد، با شنیدن خبر مرگ حسین، دوست دوران کودکیاش، به زادگاهش برمیگردد.در آن شهر قدیمی، به دنبال سرنوشت حسین که با عشق و زخم آغاز شده و به مرگ در امریکا انجامیده، روانه میشود و به نام ملکناز میرسد؛ دختر ایزدی و سرآغاز پیوند و جدایی ... ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ نویسنده در این کتاب داستان تکاندهنده زندگی پدرش را بیان میکند و به نحوی از او به مثابه انسانی سخن میگوید که نیروی زندگی و هوشیاریاش را به واسطه ابتلا به بیماری آلزایمر از دست نداده است. «گایگر» همراه با نقل داستان این زندگی پر فراز و نشیب، دوران کودکی خود را از نو کشف میکند. بار دیگر رابطهاش با پدرش دوستانه میشود. میکوشد جملات خاص او را درک کند و متوجه میشود پدرش هنوز صفات چندی را داراست: گیرایی، اعتماد به نفس، شوخطبعی، آن هم با وجود درگیری با فقدانی جبرانناپذیر.
کتاب پادشاهی پیر در تبعید کتابی است روشن، زنده و گاه به گاه هم خنده آور: «وقتی شش سالم بود پدربزرگ دیگر مرا نمیشناخت. خانه او پایین خانه ما بود. گاهی وقتی من برای رفتن به مدرسه از باغ میوه او میانبر میزدم، پشت سرم چوب پرتاب میکرد که به چه اجازهای از باغ من رد میشوی. گاهی هم برعکس، از دیدنم خوشحال میشد، به طرفم میآمد. پدربزرگ درگذشت و من این ماجراها را فراموش کردم تا اینکه بیماری پدرم آغاز شد.»
«آرنو گایگر» متولد سال 1968 در حال حاضر در وین زندگی میکند. تا به حال جوایز بسیاری به او تعلق گرفته است. از جمله جایزه کتاب سال در آلمان. ”