نگاهی اجمالی به کتاب“ روایت زندگی پرماجرای سگی که خون گرگی در وجودش دارد و همین خوی گرگی او باعث میشود که دائما توسط همنوعان رقیبش به مبارزهای بی رحمانه خوانده شود. مهندس جوانی به نام "وایدن اسکات" او را از چنگ دشمنانش نجات میدهد و از آن پس سپید دندان حکم همراهی جدانشدنی و با وفا را برایش پیدا میکند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ "تنسی ویلیامز" در این داستان دوره بلوغ و تاثیر آن در ادامه زندگی را دستمایه قرار داده است.داستان از نگاه مردی روایت میشود که تیزبینانه و دقیق به مرور رابطه با خواهر بزرگترش در دوران نوجوانی میپردازد.او عبور از دوران نوجوانی و بلوغ را توام با از دست رفتن خوشیهای شوق برانگیز و ایجاد فاصله ای بین خود و خواهرش میبیند که روز به روز عمیقتر میشود.بخصوص آنگاه که به توصیه مادر و مادربزرگشان قرار میشود خواهرش خود را برای قدم گذاشتن به دنیای بزرگترها و ازدواج آماده کند. ”