نگاهی اجمالی به کتاب“ اثری که اکنون پیش روی شماست، پرفروشترین کتاب در تاریخ استرالیا به شمار میرود و بیش از 33 میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رسیده است. هستهی مرکزی کتاب صوتی پرنده خارزار پیرامون اتفاقاتی شکل میگیرد که برای خانوادهی کلیری رقم میخورد. کتاب در هشتم دسامبر 1915 در نیوزیلند آغاز میشود؛ چهارمین سالگرد تولد مگی کلیری، تنها دختر پادریک و فیونا؛ کودکی زیبا با موهای مجعد قرمز مایل به طلایی. اما وقایع سلسلهوار و پیچیدهی رمان از زمانی شروع میشوند که پدی، پدر خانواده، از خواهر بزرگترش که در استرالیا زندگی میکند پیشنهاد کاریِ فوقالعادهای دریافت میکند و تصمیم میگیرد به همراه همسرش فیونا و هفت فرزندشان از نیوزیلند به استرالیا مهاجرت کند.
کتاب صوتی پرنده خارزار در سالهای 1915 تا 1969 روایت میشود و کالین مک کالو در آن به روایت وقایع سه نسل از خاندان کلیری میپردازد؛ قبیلهای رام نشدنی از دامداران که در سرزمینی زیبا روزگار میگذرانند، درحالیکه باید با تلخیها، ناملایمتیها و اسرار خانوادگیشان مبارزه کنند. اما این داستان بیش از هر شخصیت دیگر، دربارهی مگی و کشیش جنزدهای بهنام پدرْ رالف دو بریکاسارت است و وقایع آن پیرامون پیوند آتشین این دو قلب و دو روح رقم میخورند؛ رابطهای که در ادامه بهشیوهای خطرناک و ناسالم از مرزهای اخلاق فراتر میرود. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب مادام بوآری یکی از آثار شاخص گوستاو فلوبر، نویسندهی فرانسوی است. مهستی بحرینی این کتاب را به فارسی برگردانده است. نوشتن این کتاب برای فلوبر پنج سال طول کشید و انگیزهاش برای نوشتن آن تنها پیشنهاد دوستانش بود. آنها اثر قبلی فلوبر را خوانده بودند و موردپسندشان واقع نشده بود؛ بنابراین او را تشویق کردند در مورد یکی از اشخاصی که میشناسند یعنی «دلونه» داستان بنویسد. فلوبر هم این کار را انجام داد. دلونه در کتاب نقش دکتر را ایفا میکند و مادام بوآری همسر اوست. مادام بوآری مشهورترین کتاب گوستاو فلوبر است؛ اما خود فلوبر ترجیح میداد با آثار دیگرش او را بشناسند. آثاری مثل تربیت احساسات که از نظر اغلب منتقدان کتاب بسیار بزرگی است. شهرت مادام بوآری به این خاطر بود که برای اولین بار در مورد خیانت یک زن به همسرش نوشته شد و همان موقع هم مخالفان زیادی داشت. در این رمان ما تأثیر قصههای عاشقانه را بر ذهن و ایدئالهای یک فرد میبینیم. مادام بواری قبل از آشنایی با همسرش رمانهای عاشقانهی بسیاری میخواند و همین قضیه تفکر او را در مورد ازدواج و هیجانات آن دگرگون کرده بود. او همانطور که زندگی در خانهی پدریاش را ملالآور میدید، بعد از آن زندگی با همسرش که مرد بسیار سختکوش و تحصیلکردهای بود، برایش ملالآور به نظر میرسید. او مرد رویاهایش را آرزو میکرد؛ کسی که حضور احساسی فوقالعادهای داشته باشد و او را به هیجان آورد و در عین حال همهجوره او را درک کند. بسیاری از بزرگانِ رماننویسی مانند ماریو بارگاس یوسا، میلان کوندرا و جولین بارنز، این اثر را ستودهاند و آن را بزرگترین رمان نوشتهشده تا به امروز میخوانند. ”