نگاهی اجمالی به کتاب“ "تنسی ویلیامز" در این داستان دوره بلوغ و تاثیر آن در ادامه زندگی را دستمایه قرار داده است.داستان از نگاه مردی روایت میشود که تیزبینانه و دقیق به مرور رابطه با خواهر بزرگترش در دوران نوجوانی میپردازد.او عبور از دوران نوجوانی و بلوغ را توام با از دست رفتن خوشیهای شوق برانگیز و ایجاد فاصله ای بین خود و خواهرش میبیند که روز به روز عمیقتر میشود.بخصوص آنگاه که به توصیه مادر و مادربزرگشان قرار میشود خواهرش خود را برای قدم گذاشتن به دنیای بزرگترها و ازدواج آماده کند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ ماجرای این رمان در انگلستان دهه شصت میلادی میگذارد."هریت" و "دیوید" که به لحاظ فرهنگی و پایگاه اجتماعی وضعیت یکسانی ندارند پس از ازدواج به فواصلی کوتاه صاحب چهار فرزند میشوند که همگی ناخواسته بودهاند.زن و شوهر هر دو به داشتن فرزندان زیاد علاقمند هستند تا اینکه "هریت" فرزند پنجم را باردار میشود.فرزند پنجم اما از همان دورانی که در رحم مادر رشد میکند علائم عجیبی از خود بروز میدهد و سرانجام با متولد شدن فرزند پنجم - که پسری است غیرعادی-مشکلات این زن و شوهر بیش از پیش عمیق و غیرقابل حل میشود. ”