نگاهی اجمالی به کتاب“ سیلکا که دختری شانزده ساله است به اردوگاه آشویتس-بیرکناو اعزام میشود و فرماندهی اردوگاه مجذوب زیبایی او میگردد. این دختر نوجوان علیرغم میلش از زندانیهای زن دیگر جدا میشود و به سرعت درمییابد که قدرت، حتی اگر ناخواسته باشد میتواند بقای انسان را تضمین کند.
جنگ جهانی دوم به پایان میرسد اما مشکلات سیلکا تمام نمیشود و ارتش شوروی او را به جرم همکاری با دشمن برای گذراندن محکومیتی پانزدهساله به اردوگاه کار اجباری در سیبری میفرستد. سیلکا هر روز با مرگ و زندگی در مبارزه است اما در همین ایام به وجود نیرویی در خود پی میبرد که حتی تصورش را هم نمیکرد آن را داشته باشد. او در سختترین شرایط، با کمک پزشکی مهربان در بیمارستانِ اردوگاه، به پرستاری بیماران روی میآورد. سیلکا در این موقعیت جدید، دوستانی مییابد و متوجه میشود که حتی در سختترین شرایط نیز قلبش میتواند برای عشق به دیگران بتپد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ بسیاری از ما بدون اینکه متوجه باشیم، با خودمان قهر کردهایم! خیلی ساده است: نه به علایق خود توجهی داریم و نه حتی چند دقیقه در روز را به فکر کردن درمورد خودمان اختصاص میدهیم. آخرینباری را که به صدای قلبتان گوش کردهاید، به خاطر دارید؟ هر آرزویی که دارید یا هر هدفی که به سوی آن حرکت میکنید، همگی تحت تأثیر نظری هستند که نسبت به خودتان دارید. آیا با عینک مثبتاندیشی خودتان را در آینه برانداز میکنید یا هر روز با سیلی از انتقادات و سرزنشها به ملاقات خودتان میروید؟ کریستین آریلو در کتاب صوتی دیوانهوار عاشق خودتان باشید هنر خودشناسی را به شما میآموزد. یقین داشته باشید که اگر شخصیت خود را به شکلی واقعگرایانه بشناسید و تواناییهایتان را درک کنید، یقیناً عاشق خودتان میشوید. ”