نگاهی اجمالی به کتاب“ «انرژی چیست؟»، «اسکن انرژی»، «شروع کردن»، «موفقیت و شکست»، «مالکیت و سطح انرژی» و «انرژی جمعی» عناوین فصلهای این کتاب صوتی هستند و هرکدام بخشهای متنوعی را در بر میگیرند. محمدمهدی دوستی در فصل اول کتاب به تعریف انرژی میپردازد و در بخشهای مختلف این فصل دربارهی ماهیت آن به ارائهی مطالبی میپردازد. قانون بقای انرژی، چگونگی مدیریت آن، ارتباط انرژی با خودآگاهی و ابزارهای مدیریت انرژی برخی از عناوینی هستند که نویسنده در این قسمت از کتاب به سراغ آنها میرود. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ و چشمهایش کهربایی بود رمانی است که از دریچهای نو و با دیدی خلاقانه به تقابل میان «هستی و نیستی» میپردازد. رمانی که راویانش یگانه و منحصربهفردند.
تسبیح میان دستان هاشم، چادر مشکی زهره، موازییکهای کف حیاط، انگشتر و جنینی که از زهدان مادر رانده شده، هر یک به تنهایی جهانی تکاندهنده را به تصویر میکشند و روایتگر ترسها، تشویشها، آرزوها و ناکامیهای آدمهای درون داستاناند... .
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
از همینجا پیداست و میبینمش زن چشم عسلی را. خودش است، مثل همیشه کتابی در دست دارد و پشت به ما ایستاده است کنار درخت. تا برسیم نزدیک، همانطور که توی هوا میچرخم زن هم میچرخد انگار و درخت هم وارونه میشود. چقدر قد کشیده است این درخت. چرخ که میزنم. درختِ وارونه ریشههایش توی هوا میماند. سه هزار و بیست و سه سال پیش است انگار و من میخواهم از ریشهها خودم را برسانم به تنه درخت. خودم را برسانم به یک زخم عمیق. هاشم مکث میکند دیگر نمیچرخاندم، شاید یادش افتاده که نخم نازک شده است. درخت میماند همانجا و زن چشم عسلی هم. زن رو برمیگرداند و انعکاس رنگ مهرههام توی عسلی چشمهاش بیقرارم میکند... . ”