نگاهی اجمالی به کتاب“ اسمیلا جسپرسن، بیشتر از آن که به عشق بیاندیشد، به برف و یخ فکر می کند. او در دنیایی از اعداد، علوم و خاطرات زندگی می کند؛ غریبه ای عجیب و مرموز در سرزمینی ناآشنا. و حالا اسمیلا مطمئن است که از جنایتی هولناک پرده برداشته است. این اتفاق در روزی برفی در کپنهاگن روی داد. پسری شش ساله از بالای ساختمانی سقوط کرده و جانش را از دست می دهد. پلیس خیلی زود و زمانی که هنوز بدن پسرک گرم است، عامل مرگ را حادثه ای غیرعمد اعلام می کند. اما اسمیلا می داند که سقوط همسایه ی کم سن و سالش، تصادفی ساده نبوده است. او خیلی زود رد سرنخ هایی به آشکاری جای پایی در برف را می گیرد و اطلاعاتی از حادثه به دست می آورد. اسمیلا به خاطر پسرک و البته خودش، سفری نفس گیر به دنیایی از دروغ ، اطلاعات فاش شده و خشونت را آغاز می کند که درنهایت به برف و یخ ختم می شود؛ اسراری عجیب و باورنکردنی که زیر لایه ای از یخ پنهان شده اند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ شیوع روزافزون اوتیسم در میان کودکان دغدغه بسیاری از والدین امروزیست. آن هم در جامعهای که امکانات قابل قبولی برای این کودکان در نظر گرفته نشده است. این کتاب تنها به بیان گوشهای از مشکلات اوتیسم و تأثیر آن بر روابط آدمها پرداخته است.
نگاه، فرزند ابراهیم و غزاله، مبتلا به اوتیسم است. غزاله که زنی امروزیست حاضر نیست تمام موقعیتها، وقت و انرژیاش را صرف کودکی کند که چیزی از جهان او نمیداند. از سوی دیگر ابراهیم هم به طور کلی منکر اوتیسم دخترشان میشود. رابطه ابراهیم و غزاله در اثر مواجهه با این مشکل فرزندشان از هم میپاشد. معضلاتی که هر کدام از آنها در نگهداری از کودکشان دارند، رویکرد جامعه، خانوادهها و اطرافیان به معضل اوتیسم دستمایه اصلی رمان به من نگاه کن است. ”