نگاهی اجمالی به کتاب“ هرکول پوآرو کارآگاه مشهور بلژیکی که معماهای دشوار و پروندههای ویژه قتل را با هوش بینظیرش حل میکند، این بار با یک پروندهی قتل روبهرو شده است که رمزگشایی آن چندان آسان نیست!
ماجرا با قتل خانم مک گینتی، پیرزنی که در یک روستای کوچک زندگی میکند آغاز میشود. پس از پخش شدن خبر قتل، همهی اهالی روستا به مستاجر او شک میکنند و او را بهعنوان قاتل خانم گینتی میشناسند! اما همه چیز به همین روشنی و آسانی نیست و ماجرای بسیار پیچیدهتری در حال رخ دادن است! چرا که پس از مرگ پیرزن بیچاره، یکی دیگر از اهالی روستا نیز به قتل میرسد و این اتفاق پروندههای قدیمی را دوباره به جریان میاندازد. پروندههایی که هرکدام به نوعی با این قتلها در ارتباط هستند و هیچکس جز هرکول پوآرو از پس حل کردن آن برنمیآید! ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ در کتاب تابستان دلپذیر اثر کوریتنا بومان، نویسنده آلمانی معاصر، یک داستان دلپذیر درباره رابطه یک خاله و خواهرزاده در برههای از زندگیشان را میخوانید.
خلاصه کتاب تابستان دلپذیر
ویبکه دانشجویی است که بعد از زمستانی طولانی و خستهکننده، خراب کردن امتحانات و شکستی که در رابطه عاشقانهاش داشته، با جیب خالی تصمیم میگیرد از شهر بیرون برود در نهایت او تصمیم میگیرد به ملاقات خاله لاریسایش به موریتس برود.
لاریسا زنی هنرمند است و افتخار میکند که با تلاش در مزرعه? تمشک برای خودش زندگیای تازه دستوپا کرده است. این دو زن در عین اینکه کاملاً باهم فرق دارند، از جهاتی شبیه هم هستند.
در طول تابستان در منطقه? دریاچهای مکلنبورگ، لاریسا با میشاییل نقاش آشنا میشود. آرزوی بزرگ این زن تنهای مستقل برآورده میشود؛ اما هنوز شک دارد که میتواند به او اعتماد کند یا نه. حرفزدن با ویبکه هم برایش خوب است، هم برایش خوب نیست: ویبکه به لاریسا قوت قلب میدهد؛ اما لاریسا خیلی وقت است که اعتماد به خانوادهاش را از دست داده است.
ویبکه و لاریسا همراه هم یک تابستان دلپذیر و شگفتانگیز را تجربه میکنند. ”