و چشم‌هایش کهربایی بود

کتاب صوتی

کتاب صوتی و چشم‌هایش کهربایی بود

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از

نام اصلی:

ناشر: نشر ققنوس

سال چاپ: 1397

شابک:

خلاصه:

و چشم‌هایش کهربایی بود رمانی است که از دریچه‌ای نو و با دیدی خلاقانه به تقابل میان «هستی و نیستی» می‌پردازد. رمانی که راویانش یگانه و منحصربه‌فردند.
تسبیح میان دستان هاشم، چادر مشکی زهره، موازییک‌های کف حیاط، انگشتر و جنینی که از زهدان مادر رانده شده، هر یک به تنهایی جهانی تکان‌دهنده را به تصویر می‌کشند و روایتگر ترس‌ها، تشویش‌ها، آرزوها و ناکامی‌های آدم‌های درون داستان‌اند... .

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:
از همین‌جا پیداست و می‌بینمش زن چشم عسلی را. خودش است، مثل همیشه کتابی در دست دارد و پشت به ما ایستاده است کنار درخت. تا برسیم نزدیک، همان‌طور که توی هوا می‌چرخم زن هم می‌چرخد انگار و درخت هم وارونه می‌شود. چقدر قد کشیده است این درخت. چرخ که می‌زنم. درختِ وارونه ریشه‌هایش توی هوا می‌ماند. سه هزار و بیست و سه سال پیش است انگار و من می‌خواهم از ریشه‌ها خودم را برسانم به تنه درخت. خودم را برسانم به یک زخم عمیق. هاشم مکث می‌کند دیگر نمی‌چرخاندم، شاید یادش افتاده که نخم نازک شده است. درخت می‌ماند همان‌جا و زن چشم عسلی هم. زن رو برمی‌گرداند و انعکاس رنگ مهره‌هام توی عسلی چشم‌هاش بی‌قرارم می‌کند... .

بشنوید:

هنرمندان:
گوینده آرش رستمی
کارگردان رضا عمرانی
تهیه کننده راضیه هاشمی
صدابردار فروغ بهرامی

مدت زمان اثر: 4 ساعت

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی بخش D بخش D

فریدا مک فادن

کتاب صوتی درخواست دوستی درخواست دوستی

لورا مارشال

کتاب صوتی مالوی مالوی

ساموئل بکت

کتاب صوتی زنی پشت پنجره زنی پشت پنجره

ای.جی.فین

کتاب صوتی مردگان زرخرید مردگان زرخرید

نیکلای گوگول

کتاب صوتی زیبا و ملعون زیبا و ملعون

اسکات فیتز جرالد

تازه‌های ماه‌آوا

مونی و کاروان‌هایشنویسنده: پیتر ترسنRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ "چارلی" و "ماو" زن و شوهر جوانی هستند که در پی استخدام چارلی در کارخانه‌ای به عنوان کارگر ساده، در شهری دیگر ساکن شده‌اند. این زوج جوان به شخصی به نام مونی معرفی شده‌اند که صاحب مجموعه از کاروان‌هاست و یکی از کاروان هایش را به عنوان محل سکونت در اختیار چارلی و ماو می‌گذارد. این کاروان در محلی پرت قرار دارد و از امکانات رفاهی چندانی برخوردار نیست اما چارلی امید دارد که به زودی وضعیت بهتری پیدا کنند. اوضاع به میل چارلی پیش نمی‌رود و این زوج جوان با مشکلاتی پیچیده و نامنتظر روبرو می‌شوند. ”

خاطره‌های پراکندهنویسنده: گلی ترقیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ کتاب خاطره‌های پراکنده نوشته‌ی گلی ترقی است. او در این کتاب، هشت داستان کوتاه را کنار هم قرار داده که عنوان داستان‌ها از این قرار است: «اتوبوس شمیران»، «دوست کوچک»، «خانه‌ی مادربزرگ»، «پدر»، «خدمتکار»، «مادام گُرگِه»، «خانه‌ای در آسمان» و «عادت‌های غریب آقای الف در غربت». با توجه به‌عنوان کتاب، شاید نویسنده در نگارش این داستان‌ها از خاطرات کودکی‌اش متأثر باشد و شاید اصلاً بخشی از خاطراتش را عیناً در این کتاب نقل کرده باشد. در داستان «دوست کوچک» قصه‌ی دو دختربچه را می‌خوانیم که با هم پیمان خواهری بسته‌اند؛ اما پیدا شدن سر و کله‌ی یک دوست سوم همه‌چیز را به هم می‌ریزد. در بخشی از این داستان آمده است: «تابستان هزار و نهصد و هشتاد و چهار؛ ساحل مدیترانه پوشیده از آدم است. جا برای تکان خوردن نیست. به خاطر بچه‌ها تن به این سفر داده‌ام و از آمدن پشیمانم. دریای فیروزه‌ای کثیف و خاکستری است و هوا، مرطوب و داغ، روی تن سنگینی می‌کند. کتابم را می‌بندم و به مردمی که دور و برم هستند نگاه می‌کنم و نگاهم بی‌تفاوت از روی بدن‌ها می‌گذرد، دور می‌زند، برمی‌گردد و روی صورتی نیمه‌آشنا می‌ماند. نزدیک به من، زنی تنها، که سن و سال مرا دارد، روی ماسه‌ها دراز کشیده است و حسی غریب بِهِم می‌گوید که من این زن را می‌شناسم. فکرهایم درهم می‌شود و ته سرم، خاطره‌هایی مغشوش، مثل کرم‌های شبتاب، برق برق می‌زنند. رویم را برمی‌گردانم اما حواسم پیش اوست. ناراحتم و دلم می‌خواهد جایم را عوض کنم. بچه‌ها را صدا می‌زنم. عینک آفتابیش را برمی‌دارد و توی کیفش دنبال چیزی می‌گردد. سرش را بالا می‌گیرد. می‌نشیند. رویش را می‌چرخاند و یک آن، به من خیره می‌شود؛ از چشم‌هایش است که او را می‌شناسم؛ از آن دو تا دایره‌ی درشت آبی که هنوز هم مثل روزهای کودکی ته دلم را می‌لرزاند.» ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools