نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب توهم آگاهی نوشتهی استیو اسلومن و فیلیپ فرنباخ، به سوالهای پیرامون ذهن بشر و نوع کارکرد آن میپردازد و نقش و جایگاه توهمات را در تمامی تصمیمات بشر چه در ابعاد فردی و چه اجتماعی بررسی میکند.
ذهن انسان، هم نبوغآمیز عمل میکند و هم اسفبار، هم درخشان ظاهر میشود و هم نابخرد. انسانها قادرند که چشمگیرترین دستاوردها و شاهکارها را به ارمغان آورند. چگونه است که مردم میتوانند همزمان شما را با نبوغ خود مبهوت و با نادانی خود ناامید کنند؟ چگونه چنین چیرهدست عمل میکنند، در حالیکه فهم اندکی دارند؟ اینها سؤالاتی است که کتاب توهم آگاهی بدانها پاسخ میدهد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ شب به زودی سراسر جنگل را فرا گرفت. قورباغههای برکه آواز جمعی خود را شروع کردند. چند زاغچه مدت کوتاهی روی درخت مجاور با هم مشاجره کردند. جغدی در فاصلهای دوردست میخواند. از دور صدای گرگ میآمد. آخرین فکر سام، وقتی به خواب فرو میرفت، این بود که هنوز برای جوجههایشان اسم انتخاب نکردهاند. با خود گفت: «باید فردا صبح در این باره صحبت کنیم.» پلکهای سام به آرامی بسته شدند و او کلاغوار تبسم کرد، همان لحظه اسمی از خاطرش گذاشت؛ اسمی برای آن جوجهای که باعث افکار گوناگون، پیشبینی و هیجان او شده بود. جآشوا. او را جآشوا میخواندند، و این نام پدربزرگ سام و همسر اسمرالدا بود. جآشوا نام خوبی برای قهرمان بود، مگر نه؟ ”