جستارهایی درباره زن

کتاب صوتی

کتاب صوتی جستارهایی درباره زن

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از

نام اصلی:

ناشر: نشر نیماژ

سال چاپ:

شابک:

دسته بندی: دیدگاه/ سیاسی

خلاصه:

مقالات سونتاگ اغلب در دهه‌ی 1970 و در دوران اوج فمینیسم موج دوم نوشته شده‌اند، اما امروزه‌روز به‌شکل قابل‌توجهی با چالش‌های معاصر ما پیوند دارند. گاه به‌شدت با مشغولیت‌های کنونی ما در حوزه‌ی زنان، جنسیت و فمینیسم همگام هستند و گاه به‌شدت در تضاد و تعارض با آن‌ها قرار دارند. امّا نکته‌ی قابل‌توجه اینجاست که ورای هم‌راستا بودن یا متعارض بودن ایده‌های سانتاگ با دغدغه‌های کنونی ما، نوشته‌هایی که در کتاب صوتی جستارهایی درباره‌ی زن گردآوری شده‌اند، می‌توانند منبعی قابل رجوع برای پژوهش‌ها و تأملات ما در این زمینه باشند. چرا که فارغ از ایده‌ی اصلی متون، جستارهای سوزان سانتاگ از اصالت و سنجیدگی بالایی برخوردارند.

چنان که تایمز می‌گوید، سوزان سانتاگ برای ارضای اشتهای روشنفکران به اندازه‌ی کافی غذای فکری در اختیار آن‌ها قرار می‌دهد. این تعبیر برای مجموعه جستارهای این کتاب نیز صدق می‌کند. این کتاب صوتی برای علاقه‌مندان حوزه‌ی زنان و مطالعات جنسیتی اثری ارزشمند و رضایت‌بخش به شمار می‌رود. «استاندارد دوگانه‌ی پیر شدن»، «جهان سوم زنان» و «زیبایی زن: منشأ ذلت یا منبع قدرت؟» عناوین جستارهایی هستند که در این کتاب می‌شنوید. چالش‌ها و تحقیرهایی که زنان با افزایش سن با آن‌ها مواجه می‌شوند، رابطه‌ی میان آزادی زنان و مبارزه‌ی طبقاتی و مسئله‌ی زیبایی و پیوند آن با جنسیت، مباحثی است که سوزان سانتاگ در کتاب صوتی جستارهای درباره‌ی زن آن‌ها را حلّاجی می‌کند.

بشنوید:

هنرمندان:

مدت زمان اثر: 3 ساعت و 28 دقیقه

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی زمستان در راه است زمستان در راه است

گری کاسپاروف

کتاب صوتی کالبدشکافی ترور کالبدشکافی ترور

اندرو سینکلر

کتاب صوتی جستارهایی درباره زن جستارهایی درباره زن

سوزان سانتاگ

کتاب صوتی توتالیتاریسم توتالیتاریسم

هانا آرنت

کتاب صوتی توهم آگاهی توهم آگاهی

فیلیپ فرنباخ

تازه‌های ماه‌آوا

وارکرفت- وولجین- سایه های هوردنویسنده: مایکل ا استکپلRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ وولجین، ترول و شکارچی سایه‌ای‌ست که از مهمترین فرماندهان هورد به شمار می‌رود. او همچنین ریاست و رهبری قبیله‌ی دارک سپیر را به عهده دارد. این شخصیت بی‌مانند که به زبان آوردن نامش، لرزه به اندام دشمنان می‌اندازد، ناگهان توسط یک غریبه مجروح شده و حالش رو به وخامت گذاشته است. البته این پایان ماجرا نیست، چون وولجین با وجود زخم‌های هولناکش همچنان باید پاسدار پانداریا باشد و در برابر هجوم دشمنان به این سرزمین مقاومت کند. در جلد ششم مجموعه کتاب‌های وارکرفت، شاهد نبرد هیجان‌انگیز وولجین با نیروهای پلید تاریکی هستیم که مایکل ا استکپل با قلم گیرای خود در کتاب صوتی وارکرفت - وولجین: سایه‌های هورد برایمان روایت می‌کند. از مشخصه‌هایی که وولجین را به یک قهرمان بی‌همتا بدل کرده، ارتباط او با خداوند مرگ، لواست. او از این طریق، به جهانی فراتر از دنیای ماده قدم می‌گذارد و وظیفه‌ی حفظ سنت‌ها را نیز به عهده می‌گیرد. ”

حماسه ویچر- جلد دوم- شمشیر سرنوشتنویسنده: آنجی سپکوفسکیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ مجموعه داستانی در دنیای گرالت ویچر که برخی از دوست‌داشتنی‌ترین شخصیت‌های این دنیا را معرفی می‌کند. یک کتاب غیرقابل از دست دادن برای طرفداران بازی‌ها و رمان‌ها. گرالت یک ویچر است؛ مردی که قدرت‌های جادویی‌اش با تمرین‌های طولانی و اکسیرهای مرموز تقویت شده و او را به جنگجویی قهار و قاتلی بی‌رحم تبدیل کرده است؛ اما او یک آدمکش معمولی نیست؛ کارش کشتن هیولاهای متنوع و اهریمن‌های خبیثی است که ویرانی به بار می‌آورند و به بی‌گناهان حمله می‌کنند. او در سرزمین‌ها پرسه می‌زند و به دنبال مأموریت می‌گردد؛ اما به تدریج متوجه می‌شود که بااین‌که برخی از شکارهایش کاملاً بدذات و شریر هستند، بعضی دیگر قربانی گناه، پلیدی یا سادگی شده‌اند. - بخشی از کتاب: آبله‌رو گفت: «حداقل سکه‌هامون سرجاشون موندن، کسی نیست که برای کشتن باسیلیسک بهش پول بدیم. بهتره دیگه برید خونه؛ اما در مورد وسایل و اسب اون افسونگر... خوب نیست که هدر بشن.» قصاب گفت: «آره، مادیان خوبیه و خورجین‌هاش پُرن. بیاین یه نگاهی بندازیم.» - چه‌کار دارید می‌کنید؟ مرد آبله‌رو با لحن تهدیدآمیزی گفت: «خفه شو، کدخدا. مزاحم نشو، وگرنه یه مشت می‌آد تو صورتت.» قصاب تکرار کرد: «مادیان خوبیه.» - از اسب دور شو، عزیز من. قصاب به‌آرامی سمت غریبه‌ای که ناگهان از پشت یک دیوار فروریخته سر درآورده بود برگشت، درست پشت جمعیتی که جلوی ورودی تونل ایستاده بودند. غریبه موهای قهوه‌ای مجعد و پرپشتی داشت، زیر کت کتان گشادش نیم‌تنه‌ای به رنگ قهوه‌ای تیره پوشیده بود، همراه با چکمه‌های بلند مخصوص سواری. مسلح نبود. او با لبخندی تهدیدآمیز تکرار کرد: «از اسب دور شو. اینجا چی داریم؟ یه اسب و خورجینش که متعلق به کس دیگه‌ای هستن؛ اما شما با طمع بهش چشم دوختین و می‌خواین بهش دستبرد بزنید. این کارِ شرافتمندانه‌ایه؟» آبله‌رو آرام دستش را داخل پالتوی خود فروبرد و به قصاب نگاهی انداخت. قصاب رو به جمعیت دست تکان داد، با اشاره‌ی او، دو جوان قوی‌هیکل با موهای کوتاه خارج شدند. هر دو چماق‌های سنگینی به دست داشتند، مثل آن‌هایی که برای بی‌هوش کردن حیوانات در کشتارگاه استفاده می‌شوند. مرد آبله‌رو درحالی‌که دستش را داخل پالتو نگه‌داشته بود، گفت: «تو کی هستی که به ما بگی چی شرافتمندانه‌ست و چی نیست؟» ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools