نگاهی اجمالی به کتاب“ نویسنده با لحنی موجز و صمیمی به مسائل هستیشناسانه پرداخته و با نگاهی ساده به روایت مسائل پیچیدهای رفته که حرف زدن راجع به آن خود الفبای خاصی را میطلبد.
جهانی که نویسنده ترسیم کرده دچار چنان سکوتی است که در تمام نقاط داستان مشهود و قابل لمس است.
البته این سکوت تا انتهای داستان حاکم است یعنی تا آنجا که شخصیت داستان به امریکا سفر میکند. بعد از رفتن او به نیویورک فضای داستان رنگ و بوی دیگری گرفته و به گونهای شلوغ و بیبند و بار به چشم میآید.
خلوت بودن فضای داستان بیش از هر چیز بر تنهایی قهرمان داستان تاکید دارد.
مهمترین شاخصه «ابر ابله» تنهایی آن است. تا آنجا که به نظر میرسد در جهانی که پیش رویمان قرار دارد او تنها جنبنده آن است.
اما «ابر ابله» برای فرار از تنهایی و انزوایش به اشیا پناه میبرد و خود را با آنها میشناسد.
روایت داستان اول شخص است و قصه اصلی روی مرز باریکی بین شرح حال و داستان حرکت میکند.
«ابر ابله» ما را به یاد دو شخصیت مهم در تاریخ رمان میاندازد که هر کدام به شکلی دردناک استعارهای از انسان قرن بیستم بودند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب اثر سایه: کتابی برای بر افروختن قدرت نهفته درون، با هدف شناساندن یکی از بزرگترین هدایای زندگی یعنی «سایه» آغاز شد. در این کتاب، نویسندگانی چون دبی فورد، دیپاک چوپرا و ماریان ویلیامسون، سه آموزگار با سه رویکرد منحصر به خود، به معرفی این موضوع میپردازند.
تضاد میان آن که هستیم و آن که میخواهیم باشیم همواره محور اصلی تمام کشمکشهای انسان بوده است. در حقیقت، دوگانگی مرکز اصلی اغلب تجربههای بشری است. زندگی و مرگ، خیر و شر، نیکی و بدی، امید و نا امیدی در همهی ما انسانها همواره در کنار هم وجود داشته و هر کدام به نحوی اثر خود را بر بخشی از زندگی ما میگذارد. اگر شجاعت را میشناسیم به این خاطر است که زمانی ترس را تجربه کردهایم. اگر صداقت را تشخیص میدهیم به این خاطر است که زمانی خیانت را شناختهایم. با وجود این ما اغلب طبیعت دوگانه خود را انکار میکنیم یا نادیده میگیریم.
اگر ما بر این باوریم که فقط در یک سوی این دوگانگی قرار داریم و در دامنه محدودی از ویژگیهای بشری زندگی میکنیم، باید از خود بپرسیم پس چرا در حال حاضر از زندگی خود راضی نیستم. چرا با وجود اینکه به خرد و آگاهی والایی رسیدهایم، قدرت و شجاعت انتخابهای مقتدرانه و تحقق بخشیدن به رؤیاهایمان را نداریم و از همه مهمتر چرا همواره دست به کارهایی میزنیم که بر خلاف نظام ارزشی و منافع ماست. ما در کتاب اثر سایه ثابت میکنیم که دلیل تمام اینها در نیمه تاریکتر وجود ما، آن وجه نیازموده زندگی و سایههایمان است، همانجا که قدرت ما نیز نهفته است. همان جاست که میتوانیم کلید گشایش قدرت، شادمانی و توانایی محقق ساختن رؤیاهایمان را پیدا کنیم. ”