نگاهی اجمالی به کتاب“ اثری پرآوازه از نویسندهی نامدار اسکاتلندی، رابرت لویی استیونسن. کتاب صوتی دکتر جکیل و آقای هاید برای نخستین بار در سال 1886 منتشر شد. این اثر بیشتر با نام ماجرای عجیب دکتر جکیل و آقای هاید شناخته میشود. در این داستان یک وکیل حقوقی ساکن لندن اتفاقات عجیب بین دوست قدیمی خود، دکتر هنری جکیل، و یک قاتل خطرناک به نام ادوارد هاید را بررسی میکند.
در علم پزشکی یک بیماری روانی وجود دارد که در آن فرد بیمار دارای شخصیتهای متعدد و متفاوت است. به نظر میرسد که در این کتاب صوتی شخصیت دکتر جکیل نیز به همین اختلال مبتلاست. او یک شخصیت خیر و یک شخصیت شر در خودش دارد. مانند سیاهی و سفیدی یین و یانگ که در هم میتنند و دایرهای را شکل میدهند. حال گویی آن دایره شخصیت دکتر جکیل است و بدون وجه سیاه یا سفید خود، ناقص مینماید. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ داستان هولناک طلوع هورد با سارگراس آغاز میشود، یکی از تایتانهای قدرتمند جهان وارکرفت و خالق لژیون سوزان که سرزمینهای بسیاری را با دیوانگیاش به آتش کشید. کتاب صوتی وارکرفت: طلوع هورد از کریستی گلدن با دیدار او و سه رهبر نژاد اِرِدار آغاز میشود. وِلِن، کیل جیدن و آرکیماند در کنار هم بر سیارهی آرگوس حکمرانی میکردند و مردمشان از قدرتی وصفناپذیر برخوردار بودند. درواقع همین تواناییهای عظیم نژاد آنها بود که تایتانِ طمعکار را به آنجا کشاند چون باور داشت با کمک اِرِدارها میتواند سرانجام بر آزروث غلبه کند.
سارگراس به حاکمان آرگوس قدرت، خرد و بزرگی را پیشنهاد داد و در مقابل از آنها خواست به لژیون سوزان ملحق شوند. آرکیماند و کیل جیدن مفتون تصویری شدند که او از آینده برایشان مجسم کرده بود اما وِلِن در مکاشفهای به دروغ تایتان پی برد. این رهبر محتاط نمیتوانست نیت نیک سارگراس را باور کند و رویای خود را با دوستان قدیمیاش درمیان گذاشت، که البته بیفایده بود. در نهایت وِلِن با کمک نیرویی بیگانه اما خیرخواه موفق شد با همراهی تعدادی از اِرِدار پاکسرشت از آرگوس فرار کند. رفتن او درد و خشم آتشینی را در وجود کیل جیدن برپا کرد و رهبر جسور با یاری گرفتن از سارگراس، راهی سفری طولانی برای تعقیب دوست قدیمیاش شد... . ”