صید ماهی بزرگ

کتاب صوتی

کتاب صوتی صید ماهی بزرگ

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از
نویسنده دیوید لینچ

مراقبه، هوشیاری و خلاقیت

نام اصلی: Catching the Big Fish: Meditation, Consciousness, and Creativity

ناشر: نشر بیدگل

سال چاپ: 1399

شابک:

978-622-7064-90-2

خلاصه:

دیوید لینچ، فیلم‌ساز مشهور جهانی، با کتاب صید ماهی بزرگ روزنی کمیاب به روی اسلوب‌های هنری‌اش، سبک‌کار شخصی‌اش، و بهره‌های خلاقان? فراوانش از تجرب? مراقبه می‌گشاید. لینچ شرح می‌دهد که چگونه به درون «شیرجه» می‌زند، ایده‌ها را مانند ماهی «صید» می‌کند و آن‌ها را مهیای صفح? تلویزیون، پرد? سینما یا دیگر رسانه‌های مورداستفاده‌اش نظیر نقاشی، موسیقی و طراحی می‌سازد. لینچ برای اولین بار در مورد تعهّد سی و اندی ساله‌اش به مراقب? تعالی‌بخش و تأثیری که بر فرایند خلاقیت او نهاده می‌نویسد.
لینچ در فصل‌هایی کوتاه، از شکل‌گیری ایده‌هایش حرف می‌زند – اینکه از کجا می‌آیند، چطور آن‌ها را به چنگ می‌آورد و کدام‌یک بیشتر او را جذب خود می‌کند. او توضیح می‌دهد که چگونه افکارش را به عمل درمی‌آورد و به چه صورت با اطرافیانش تعامل می‌کند. سرانجام به تعمق در مورد «خود» و دنیای پیرامون می‌پردازد – و اینکه چگونه فرایند «شیرجه زدن به درون» که بر کار او تأثیری ژرف نهاده، مستقیماً می‌تواند به دیگران سود برساند. صید ماهی بزرگ برای انبوه طرفداران لینچ همچون مکاشفه‌ای است که موجب درک بهتر دیدگاه شخصی وی می‌شود. در ضمن برای کسانی که نمی‌دانند خلاقیت خود را چگونه رشد دهند، کتابی جالب‌توجه است.
دیوید لینچ، کارگردانی که سه بار نامزد جایز? اسکار شده است، یکی از فیلم‌سازان پیشتاز دوران ماست. از اوایل ده? هفتاد میلادی تا به امروز پروژه‌های عامه و منتقد پسند لینچ، از جمله کله پاک‌کن، مرد فیل نما، قلباً وحشی، توئین پیکس، مخمل آبی، مالهالند درایو و اینلند امپایر در جهان به آثاری تعبیر می‌شوند که دیوار بین سینمای هنری و فیلم‌سازی هالیوودی را فروریخته‌اند.

بشنوید:

هنرمندان:
صدابرداری و میکس آرش رستمی
انتخاب موسیقی آرش رستمی
تهیه کننده راضیه هاشمی

تاریخ تولید اثر: اردیبهشت ماه 99

مدت زمان اثر: 2 ساعت و 50 دقیقه

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

تازه‌های ماه‌آوا

غلبه بر شیطاننویسنده: ناپلئون هیلRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ ناپلئون هیل در کتاب غلبه بر شیطان، در قالب یک مصاحبه میان خود و شیطان و در حقیقت همان نیمه‌ی تاریک وجود، تلاش می‌کند تا اسرار دستیابی به موفقیت و آزادی را فاش کند و مهم‌ترین موانع انسان برای رسیدن به اهداف شخصی را مورد بررسی قرار دهد. همان‌گونه که کتاب معروف و پرفروش بیندیشید و ثروتمند شوید پس‌ از «رکود بزرگ» به شما کمک می‌کند تا به خروج از بحران بپردازید و موفق شوید، کتاب غلبه بر شیطان نیز به این منظور نوشته شده تا امروز هر یک از شما در مسیر خروج از بحران و موفقیت قرار گیرید! شاید بپرسید آیا گفتگوی هیل با شیطان واقعی بوده، یا صرفاً خیالات است؟ انتخاب با شماست. اما استفاده از گفتگوی خیالی برای هیل تازگی ندارد. کتابی که هیل در سال 1953 تحت عنوان چگونه حقوقتان را افزایش دهید منتشر کرد به ‌شکل گفتگویی بین هیل و کارنگی بود. در واقع هیل در سال 1908 با کارنگی مصاحبه کرده و کارنگی نیز در سال 1919 یعنی درست قبل ‌از چاپ این مصاحبه، فوت کرده بود. ”

اینم شد زندگینویسنده: عزیز نسینRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ «اینم شد زندگی» یک مجموعه داستانی از نویسنده توانای اهل ترکیه، عزیز نسین است. او در این آثار طنز تلخ و سیاهی را برای توصیف پیرامونش به کار می‌گیرد تا معایب اجتماعی زمانش را برملا کند و با نقد آنها راهکار گذر از این معایب را نشان دهد. او منتقد بی‌رحم اما خوش‌زبان جامعه ترکیه است و البته خوش‌انصاف؛ زیرا همه تقصیرها را هم به گردن حکومت و سیستم اداری و... نمی‌اندازد. قلم او متوجه مردم هم هست و با نقد خرافات، کژبینی و کوتته‌فکری مردم، می‌کوشد توازنی در نقدهایش ایجاد کند و راه برون‌رفت از مشکلات را بیشتر بنمایاند. بخشی از کتاب: «بعد از اینکه مرا ختنه کردند اسم مرا در یک مکتب نوشتند. مکتب از خانه ما خیلی دور بود ولی چاره نداشتیم باید می‌رفتم، راستش از دوری راه زیاد ناراحت نبودم چون خیابانها را دید می‌زدم!... ملاباجی که من آنجا درس می‌خواندم سه تا دختر بزرگ داشت، هر سه‌تا سفید و خوشگل بودند و من از هر سه تاشان خیلی خوشم می‌آمد! مثل روس‌ها بودند. آخه از وقتی که روس‌ها به مملکت ما آمدند دوچیز را با خودشان آوردند. یکی زن‌هایِ خوشگل و سفید و یکی هم اسکناس‌های بزرگ!... پدرم دوتا از این اسکناس‌ها داشت. البته مردم زیاد داشتند. اسکناس‌های روسی توی دست و پای مردم ریخته بود وقتی روسها از ترکیه رفتند. انقلابیون اسکناس‌ها را جمع کردند بعد هم از اعتبار افتاد. البته ما غیر از دو تا نداشتیم. چه می‌شد کرد. پولی بی اعتبار هم گیر ما نمی‌آمد! پدرم پولهای به آن بزرگی را یک قروش فروخت!... وقتی به مکتب رفتم مادرم یک فینه قرمز رنگی برایم درست کرد و به سرم گذاشت. یک قلم و دوات هم برایم خرید که وقتی می‌نوشتم «جرجر» صدا می‌کرد! روز اول به مدرسه رفتم باید این دعا را حفظ می‌کردم «رب یسر و لما تیتر رب تمین بالخیر» یعنی «آفریدگارا کارم را آسان کن. نگذار سخت بگذرد. تو کارم را به خیر بگردان» ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools