افکارتان را تغییر دهید تا زندگی‌تان تغییر کند

کتاب صوتی

کتاب صوتی افکارتان را تغییر دهید تا زندگی‌تان تغییر کند

کتاب صوتی افکارتان را تغییر دهید تا زندگی‌تان تغییر کند

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از
برگردان گیتی شهیدی

نام اصلی: Change your thiking change your life

ناشر: نشر نسل نواندیش

سال چاپ: 1396

شابک:

خلاصه:

کتاب افکارتان را تغییر دهید تا زندگی‌تان تغییر کند اثر برایان تریسی نشان می‌دهد که چگونه می‌توانید منابع شگفت‌انگیز درونی خود را کشف کنید و قدرت‌های باورنکردنی خود را آزاد کنید. با مطالعه این کتاب یاد می‌گیرید که چگونه تمام مردم و منابع مورد نیاز خود را برای رسیدن به هر هدفی که برای خود تعیین کرده‌اید به سوی زندگی خود جذب کنید.
اگر آماده‌اید تا خود را به سطح عالی عظمت برسانید و به نتایج شگفت‌انگیزی دست یابید، نقشه راهنمای درست و مناسب در دست شماست، DNA (دی. ان. اِی) آینده شما در مقابل‌تان قرار دارد. تنها وسیله‌ای که برای خلق آینده‌ای شگفت‌انگیز برای خود به آن نیاز دارید، مطالعه این کتاب و تصمیم‌گیری درباره چگونگی به‌کارگیری آن در زندگی خود، برنامه‌ریزی و سپس حرکت و ادامه زندگی خوش‌بینانه و اجرای دستورات این کتاب است.
وقتی با به کارگیری مفاهیم و نظرات جدید در زمینه کاری به نتایج جدید و بهتری دست می‌یابید شگفت‌زده می‌شوید. این موارد، همان مفاهیمی هستند که همه میلیونرهای خودساخته و افراد برنده عصر ما و رهبران موفق در هر زمینه آن‌ها را به کار بسته‌اند.
در کتاب افکارتان را تغییر دهید تا زندگی‌تان تغییر کند، روند مرحله به مرحله موفقیت عظیمی را می‌آموزید که در نهایت بسیار آسان و بی‌زحمت آن را به کار می‌بندید. این استراتژی موفقیت آن چنان منطقی و جذاب و آن قدر کامل و جامع و سودمند است که همچون راه میان‌بری در عملکرد شخصی شما مؤثر است. اگر می‌خواهید درباره موضوعی بیندیشید، بزرگ بیندیشید تا نتایج عظیمی به دست آورید.

بشنوید:

هنرمندان:
صدابردار فروغ بهرامی
تهیه کننده راضیه هاشمی

مدت زمان اثر: 13 ساعت و 24 دقیقه

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی قدرت قدرت

راندا برن

کتاب صوتی صراحت بیان صراحت بیان

جودی مورفی

کتاب صوتی وابی سابی وابی سابی

نوبوئو سوزوکی

کتاب صوتی درد عشق درد عشق

لودرو رینزلر

کتاب صوتی قهرمان قهرمان

راندا برن

تازه‌های ماه‌آوا

دیوید کاپرفیلدنویسنده: چارلز دیکنزRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ چارلز دیکنز نویسنده انگلیسی این رمان را در میانه قرن نوزدهم منتشر کرد.دیویدکاپرفیلد که بنا به گفته خود دیکنز بهترین اثر اوست درباره زندگی دیوید جوان است که در اثر اختلاف با ناپدری‌اش از لندن مییگریزد ، در دفتر وکیلی مشغول به کارآموزی می‌شود و پس از دورانی پر فراز و نشیب و از سرگذران حوادث و ماجراهای بسیار با اگنس ازدواج می‌کند و ... ”

خشم و هیاهونویسنده: ویلیام فاکنرRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ کتاب خشم و هیاهو اثر ویلیام فاکنر، نویسنده‌ی آمریکایی و به اعتقاد اکثر منتقدان بهترین اثر اوست. این نویسنده در سال 1949 به خاطر سهم منحصربه‌فرد، قدرتمند و هنرمندانه‌اش در رمان مدرن آمریکایی برنده‎ی جایزه‌ی نوبل ادبیات شد. فاکنر در کتاب خشم و هیاهو از زوال خانواده‌ی کامپسون می‌گوید. خانواده‌ای که چهار روز از زندگی‌اش از زبان چهار عضو آن روایت می‌شود. این روایت‌ها کاملاً متفاوت‌ اما مکمل یکدیگرند. راوی فصل اول بنجی است؛ فرد کندذهنی که ادراکش با دیگران متفاوت است و ماجراها را درهم و برهم نقل می‌کند. بیشتر هم از کدی دختر خانواده حرف می‌زند. راوی فصل دوم کونتین پسر بزرگ خانواده است. او بیشتر در ذهنیات و خاطراتش زندگی می‌کند؛ برای همین این فصل کمی حال و هوای شاعرانه دارد. راوی فصل سوم جیسون برادری سودجو و منفعت‌طلب است؛ حتی منفعتی که با مرگ دیگران نصیبش شود. و راوی فصل چهارم دیلسی است؛ کنیز سیاهپوست خانه که دانای کل هم هست. فهم این رمان شاید برای کسانی که در آغاز راه کتاب‌خوانی هستند، چندان ساده نباشد. شبیه پازلی پیچیده است که با پیدا شدن هر یک از تکه‌ها بخشی از واقعیت نمایان می‌شود. باید زمان گذاشت و سرنخ‌ها را به هم وصل کرد و منتظر نتیجه بود. کتاب خشم و هیاهو را صالح حسینی ترجمه کرده است. در بخشی از متن کتاب آمده است: «از میان نرده‌، لابلای گل پیچ‌پیچ، می‌دیدمشان که می‌زدند. رو به جایی که پرچم بود می‌آمدند و من از کنار نرده رفتم. لاستر کنار درخت گل توی سبزه‌ها را می‌کاوید. آن‌ها پرچم را بیرون آوردند، و آن‌ها داشتند می‌زدند. بعد پرچم را برگرداندند سر جایش و برگشتند به زمینِ بازی، و او زد و دیگری زد. بعد پیش رفتند، و من هم از کنار نرده رفتم. لاستر از درخت گل آمد و ما از کنار نرده رفتیم و آن‌ها ایستادند و ما ایستادیم و من، وقتی که لاستر توی سبزه‌ها را می‌کاوید، از لای نرده نگاه کردم. او زد «کدی، بگیرد.» آن‌ها از چمنزار گذشتند و دور شدند. من چسبیدم به نرده و دورشدنشان را تماشا کردم.» ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools