نگاهی اجمالی به کتاب“ خانواده فارستر پسر بزرگشان را در جنگ از دست دادهاند و به همین مناسبت "آن فارستر" ( مادر خانواده) هر سال در روز تولد پسرش شمعی پای قاب عکس او روشن میکند تا خاطره اش را زنده نگه دارد. جودیت و جرالد دو فرزند دیگر این خانواده هستند که خاطره چندانی از برادر از دست رفته شان ندارند. در یک غروب تابستانی که جودیت و جرالد از بازی تنیس برگشتهاند با مرد غریبه نابینایی در خانهشان مواجه میشوند که به دلیل صدمات جنگ حافظه اش را از دست داده و سال ها در آسایشگاه بستری بوده است. در حالی که جرالد قصد دارد غریبه را از خانه بیرون کند، جودیت طی گفتگوی کوتاهی با غریبه احساس خوشایندی نسبت به او پیدا میکند. به خصوص که غریبه شباهتهایی با قاب عکس روی طاقچه نیز دارد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ زن جسور و بیمحابای ادبیات ایران، «بلقیس سلیمانی»، در کتاب «آن مادران، این دختران» باز هم ثابت کرده که نویسندهای توانمند و خوشفکر است. آن مادران، این دختران، کتابی است که از قالب ماجراهای روزمرهی رمانهای آپارتمانی و کلیشهای خارج شده و موضوعات جدیتر و بحرانیتری را بازتاب میدهد. سلیمانی در این کتاب تفاوت بین نسلها را نشان میدهد. ارزشهای نسل دیروز برای جوانان امروز کمرنگ شده است و حالا مادران و پدرانی ماندهاند بر سر دو راهیِ آرمانهای دیروز که در جانشان تنیده و ارزشهای امروز که با آن غریبه هستند.
سلیمانی با شناخت عمیقی که از دغدغههای زن امروز ایرانی دارد، توانسته کتابی بنویسد که خودش آن را اثری متفاوت با سایر آثارش میداند. قهرمانان او باز هم زنان هستند، زنانی سرگردان در مرز سنت و مدرنیته و به دنبال پیدا کردن معنای واقعی زندگی. درواقع، دغدغهها و درونیات زنان یکی از درونمایههای اصلی این کتاب است. او حال و هوای زنان میانسال را میشناسد، و به همین خاطر بهخوبی توانسته ثریا و سایر زنان این کتاب را شخصیتپردازی کند. سلیمانی این بار سراغ سوژهی جدیدی رفته است. او در این کتاب تصویر متفاوتی از زنان بیوه نشان داده است. در ادبیات و سینمای فاخر و متعهد به اصول اخلاقی ایران، زنان بیوه کسانی هستند که به هیچ قیمتی حاضر نیستند از کسی کمک بگیرند. ”