پروین دشتی

از این هنرمند بشنوید:
گوینده:
  • کتاب صوتی - ذن - ماه آوا
  • کتاب صوتی - قله‌ها و دره‌ها - ماه آوا
  • کتاب صوتی - هنر لذت بردن - ماه آوا
  • کتاب صوتی - صدای درون رهبران فرزانه - ماه آوا
  • کتاب صوتی - کودک خاموش - ماه آوا
  • کتاب صوتی - برای فرداها متشکرم - ماه آوا
  • کتاب صوتی - چطور از خودم راضی باشم - ماه آوا
  • کتاب صوتی - یکی پس از دیگری - ماه آوا
  • کتاب صوتی - میدگارد- جلد اول - ماه آوا
  • کتاب صوتی - نمایش صوتی اتاق ورونیکا - ماه آوا
  • کتاب صوتی - یادداشت‌های کتابفروش - ماه آوا
  • کتاب صوتی - میدگارد- جلد دوم- افسانه چشمه کوه مشرق - ماه آوا
  • کتاب صوتی - میدگارد- جلد سوم - ماه آوا
  • کتاب صوتی - میدگارد- جلد چهارم- نفرین مهتاب - ماه آوا
  • کتاب صوتی - میدگارد- جلد پنجم- آخرین فرزند زمین - ماه آوا
  • کتاب صوتی - میدگارد- جلد ششم - ماه آوا

تازه‌های ماه‌آوا

خشم و هیاهونویسنده: ویلیام فاکنرRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ کتاب خشم و هیاهو اثر ویلیام فاکنر، نویسنده‌ی آمریکایی و به اعتقاد اکثر منتقدان بهترین اثر اوست. این نویسنده در سال 1949 به خاطر سهم منحصربه‌فرد، قدرتمند و هنرمندانه‌اش در رمان مدرن آمریکایی برنده‎ی جایزه‌ی نوبل ادبیات شد. فاکنر در کتاب خشم و هیاهو از زوال خانواده‌ی کامپسون می‌گوید. خانواده‌ای که چهار روز از زندگی‌اش از زبان چهار عضو آن روایت می‌شود. این روایت‌ها کاملاً متفاوت‌ اما مکمل یکدیگرند. راوی فصل اول بنجی است؛ فرد کندذهنی که ادراکش با دیگران متفاوت است و ماجراها را درهم و برهم نقل می‌کند. بیشتر هم از کدی دختر خانواده حرف می‌زند. راوی فصل دوم کونتین پسر بزرگ خانواده است. او بیشتر در ذهنیات و خاطراتش زندگی می‌کند؛ برای همین این فصل کمی حال و هوای شاعرانه دارد. راوی فصل سوم جیسون برادری سودجو و منفعت‌طلب است؛ حتی منفعتی که با مرگ دیگران نصیبش شود. و راوی فصل چهارم دیلسی است؛ کنیز سیاهپوست خانه که دانای کل هم هست. فهم این رمان شاید برای کسانی که در آغاز راه کتاب‌خوانی هستند، چندان ساده نباشد. شبیه پازلی پیچیده است که با پیدا شدن هر یک از تکه‌ها بخشی از واقعیت نمایان می‌شود. باید زمان گذاشت و سرنخ‌ها را به هم وصل کرد و منتظر نتیجه بود. کتاب خشم و هیاهو را صالح حسینی ترجمه کرده است. در بخشی از متن کتاب آمده است: «از میان نرده‌، لابلای گل پیچ‌پیچ، می‌دیدمشان که می‌زدند. رو به جایی که پرچم بود می‌آمدند و من از کنار نرده رفتم. لاستر کنار درخت گل توی سبزه‌ها را می‌کاوید. آن‌ها پرچم را بیرون آوردند، و آن‌ها داشتند می‌زدند. بعد پرچم را برگرداندند سر جایش و برگشتند به زمینِ بازی، و او زد و دیگری زد. بعد پیش رفتند، و من هم از کنار نرده رفتم. لاستر از درخت گل آمد و ما از کنار نرده رفتیم و آن‌ها ایستادند و ما ایستادیم و من، وقتی که لاستر توی سبزه‌ها را می‌کاوید، از لای نرده نگاه کردم. او زد «کدی، بگیرد.» آن‌ها از چمنزار گذشتند و دور شدند. من چسبیدم به نرده و دورشدنشان را تماشا کردم.» ”

دن کیشوت- جلد دومنویسنده: میگل دو سروانتسRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ شاید تا کنون هیچ کتابی به اندازه دن کیشوت این همه مورد عشق و علاقه ملت‌های گوناگون نبوده است. بسیاری از کتاب‌ها هست که تنها به یک قوم و ملت اختصاص دارد و از حدود مرز یک کشور فراتر نمی‌رود؛ بسیاری دیگر نیز هست که در میان ملل دیگر هم خواننده دارد ولی تنها مورد پسند گروه روشنفکران یا مردم عادی طبقات ممتار است. اما دن کیشوت همه حصارهای جغرافیایی و نژادی و اجتماعی و طبقاتی را درهم شکسته و نام خود را با دنیا و بشریت توام ساخته است. دن کیشوت زندگی فردی را به مخاطب نشان می‌دهد که دچار توهم است و وقت خود را با خواندن آثار ممنوعه می‌گذراند. دن کیشوت یکی از نخستین رمان‌هایی است که به زبان‌های نوین اروپایی نوشته شده و سروانتس بخش بیشتر آن را در زندان نوشته‌است. در زمان روایت دن کیشوت نوشتن و خواندن آثاری که به شوالیه می‌پرداخت ممنوع بود و شخصیت اصلی داستان خود را جای یکی از همین شوالیه‌ها می‌بیند و دشمنانی فرضی در برابر خود می‌بیند که اغلب کوه‌ها و درخت‌ها هستند. دن کیشوت پهلوانی خیالی و بی‌دست‌وپاست که خود را شکست‌ناپذیر می‌پندارد. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools