نگاهی اجمالی به کتاب“ هر زمان که با اخبار و حوادث بد روبرو میشویم، مثلاً روبرویی با یک فرد آزار دهنده و یا نوعی نا امیدی، غالباً ما نوعی از واکنش را نسبت به زندگی از خود بروز میدهیم؛ که البته خیلی هم به کارمان نمیآید. در این موقعیت معمولاً رفتارات بیتناسب، پافشاری مستمر بر موضوع و تمرکز بر روی جنبههای منفی زندگی از ما بروز میکند. وقتی ما در مقابل چیزهای کوچک از حرکت باز میایستیم. خسته، آزرده و رنجور میشویم، همین چیزها نه تنها ما را خسته و فرسوده میکنند بلکه در روش و راه زندگی نیز ما را دچار مشکل میسازند. آنگاه است که تصویر بزرگتر را از دست میدهیم و با تمرکز بر وجوه منفی، دیگران را که کمک کننده ما هستند، آزار میدهیم. به بیانی دیگر، به گونهای زندگی میکنیم که انگار مجبور به زنده بودن بودهایم. به جای حل مشکلات، آنها را با هم در میآمیزیم و زندگی خود را تبدیل به پردههای مکرر نمایش میکنیم. بعد ناگهان خود را در مقابل مشکلات بزرگ میبینیم. حالا یادمان میافتد که باید به مبارزه بپردازیم اما عملاً رسم کارزار را در حل کردن مشکل، فراموش میکنیم. در حقیقت، راه روشن زندگی پیش روی ماست. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ مارک منسون در کتاب هنر ظریف اهمیت ندادن که یکی از پرفروشترین عناوین نیویورکتایمز به شمار میآید، به شما میگوید از شکست نهراسید چرا که بیشتر شکست خوردن، لازمهی بیشتر موفق شدن است. او همچنین راهی برای تغییر و بهبود زندگی پیش پایتان میگذارد.
همهی انسانها دوست دارند زندگی سرشار از رفاه و خارقالعادهای داشته باشند و به تمام آرزوها و اهداف کوچک و بزرگشان دست پیدا کنند. اما درست به همین علت است که به هیچ جایی نمیرسند! چه کسی اظهار کرده که معمولی بودن خوب نیست؟ چه کسی گفته همهی انسانها در تمامی عرصهها و زمینهها باید از مهارت کافی برخوردار باشند؟ مارک منسون در کتاب هنر ظریف اهمیت ندادن از شما درخواست میکند تا این اثر را به عنوان کمکی برای زندگی، دقیقتر مورد مطالعه قرار دهید.
اغلب مردم تصور میکنند بیخیالی نوعی بیتفاوتی و آرامش خیال نسبت به همه چیز است، آرامشی که از تمام طوفانها میگذرد. آرزوی آنها این است به فردی تبدیل شوند که هیچ چیز تکانش نمیدهد و هیچکس را خراب نمیکند. ”