نگاهی اجمالی به کتاب“ شیوع روزافزون اوتیسم در میان کودکان دغدغه بسیاری از والدین امروزیست. آن هم در جامعهای که امکانات قابل قبولی برای این کودکان در نظر گرفته نشده است. این کتاب تنها به بیان گوشهای از مشکلات اوتیسم و تأثیر آن بر روابط آدمها پرداخته است.
نگاه، فرزند ابراهیم و غزاله، مبتلا به اوتیسم است. غزاله که زنی امروزیست حاضر نیست تمام موقعیتها، وقت و انرژیاش را صرف کودکی کند که چیزی از جهان او نمیداند. از سوی دیگر ابراهیم هم به طور کلی منکر اوتیسم دخترشان میشود. رابطه ابراهیم و غزاله در اثر مواجهه با این مشکل فرزندشان از هم میپاشد. معضلاتی که هر کدام از آنها در نگهداری از کودکشان دارند، رویکرد جامعه، خانوادهها و اطرافیان به معضل اوتیسم دستمایه اصلی رمان به من نگاه کن است. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ ما مردم عین دستهی گلیم، لااقل بخش اول این عبارت دوقسمتی را مطمئنم. رفتار ما، واکنشهای ما، اطوار ما، برخوردهای ما... یکی از یکی بهتر.ما مردمانی زیبا جادار مطمئن هستیم که اعتمادبهنفسمان یکجاهایی از آسمان را انشقاق داده است. حالا من در این کتاب سعی کردهام به زبانی که به هیچ جای کس مان برنخورد، رفتارهای اجتماعی و فراگیرمان را که تبعاتش صاف میرود تو... توی چشم خودمان مرور کنیم. اگر از دستهگل بودن خود، اطرافیان، فامیل، دوست، رانندهی خطی دور میدان یا سوپرمارکت محلهتان به تنگ آمدهاید این کتاب را بخوانید... ”